امشب خیلی دلم شکست
فقط به خاطر اینکه دله پدرم شکست
با اینکه خیلی ازش عصبانیم و شاید عصبانی بمونم
ولی وقتی شکسته شدنه دلشو دیدم انگار بخشی از من شکسته شد
دله من بیشتر شکسته شده ! بخاطر اینکه بلد نیست زندگی کنه، بلد نیست ارامش داشته باشه ، بلد نیست اروم باشه بلد نیست برای خودش امید داشته باشه ، بلد نیست مثبت باشه
و این منو خیلی عصبانی می کنه
شاید من بی وجدانم که اینهارو در اون می بینم ولی بهش نمی گم
معذرت می خوام بابا
درباره این سایت